امید کریم زاده
چکیده
در این مقاله علیه دیدگاه مصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر استدلالی عرضه میکنم. یکی از مهمترین دلایل مؤید دیدگاه مصالحهگرایی این فرض است که وضعیت معرفتی دراختلافِ نظر بین دو همتای معرفتی متقارن است. چنین تقارنی میتواند دیدگاه مصالحهگرایی را موجه کند. اگر چنین باشد اثبات نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا را میتوان ...
بیشتر
در این مقاله علیه دیدگاه مصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر استدلالی عرضه میکنم. یکی از مهمترین دلایل مؤید دیدگاه مصالحهگرایی این فرض است که وضعیت معرفتی دراختلافِ نظر بین دو همتای معرفتی متقارن است. چنین تقارنی میتواند دیدگاه مصالحهگرایی را موجه کند. اگر چنین باشد اثبات نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا را میتوان دلیل علیه دیدگاه مصالحهگرایی در نظر گرفت. در استدلالی که در این مقاله ارائه میکنم میکوشم از طریق نشان دادن وجود تفاوت میان فرآیندهایی که باور هر یک از طرفین را میسازند، اعتمادپذیری متفاوت این دو باور را نشان دهم. این امر به معنای نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا است. از آنجا که دیدگاههای مصالحهگرایی و نامصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر نقیض یکدیگر هستند، هر استدلالی علیه دیدگاه مصالحهگرایی را میتوان استدلالی به نفعِ نامصالحهگرایی دانست.
امید کریم زاده
چکیده
در این مقاله پس از مروری کوتاه بر مفهوم توجیه در فلسفۀ سیاسی به معرفی مفهوم موانع داوری در فلسفۀ سیاسی رالز میپردازیم و نشان میدهیم که تأثیر این موانع چگونه از رسیدن به داوریهای معین دربارۀ موضوعات سیاسی، اخلاقی و دینی جلوگیری میکند و به نوعی کثرتگرایی سیاسی میانجامد. پس از شرح این مفهوم مشکل عدمتقارن را که انتقادی ...
بیشتر
در این مقاله پس از مروری کوتاه بر مفهوم توجیه در فلسفۀ سیاسی به معرفی مفهوم موانع داوری در فلسفۀ سیاسی رالز میپردازیم و نشان میدهیم که تأثیر این موانع چگونه از رسیدن به داوریهای معین دربارۀ موضوعات سیاسی، اخلاقی و دینی جلوگیری میکند و به نوعی کثرتگرایی سیاسی میانجامد. پس از شرح این مفهوم مشکل عدمتقارن را که انتقادی به لیبرالیسم سیاسی رالز به شمار میآید، مطرح میکنیم و برخی واکنشهای فیلسوفان سیاسی معاصر را به آن مورد بررسی قرار میدهیم؛ سپس راهحل کونگ را که مبتنی است بر تمایز بین اختلافنظرهای مربوط به خیر و اختلافنظرهای مربوط به عدالت برای مشکل عدمتقارن شرح میدهیم. کونگ این تمایز را از طریق تمایز بین اختلافنظرهای بنیادین و اختلافنظرهای توجیهی نشان میدهد و میکوشد از این طریق راهحلی برای مشکل عدمتقارن در لیبرالیسم سیاسی بیابد. در پایان استدلال کونگ را ارزیابی میکنیم و نشان میدهیم که این استدلال در چه صورتی موفقیتآمیز خواهد بود.